تجربه معامله گران حرفه ای بازار

یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۹

در مقاله این هفته به تجربه معامله‌گران بزرگ بازارهای مالی نگاهی می‌اندازیم. این مقاله چکیده از کتاب جادوگران بازار نوشته D. Schwager است. در این کتاب با معامله‌گران حرفه‌ای مصاحبه شده و از آن‌ها در رابطه با چگونگی تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه‌ای سؤال شده است. نکته جالب این کتاب بخش پایانی است که در آن Schwager نتیجه‌گیری کرده که با وجود تفاوت در روش‌های معامله‌گری، اصول اولیه و مشترکی بین تمامی فعالین حرفه‌ای وجود داشته است. در این مقاله سعی می‌کنیم این اصول را به طور خلاصه مرور کنیم. در این کتاب در رابطه با روش‌های معامله‌گری، نحوه یاد گرفتن معامله‌گری در بازار مثل پوزیشن، نوسان گیری در نمودارهای بلندمدت، مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات بحث شده است که می‌تواند برای معامله‌گران تازه‌کار جالب باشد.
“در تهیه این کتاب من به این یقین رسیدم که موفقیت در بازار به جای این که به شانس ربط داشته باشد، به مهارت و نظم معامله‌گر بستگی داشته است. استمرار در معاملات موفق نشان داده که شانس هیچ نقشی در موفقیت معامله‌گران نداشته است.” برگرفته از کتاب جادوگران جدید بازار نوشته Schwager.

تجربه معامله‌گران حرفه‌ای بازار

۱: Michael Marcus

“اگر معامله‌گری زندگی شماست، زندگی طاقت‌فرسا و زجرآوری خواهید داشت. اما اگر زندگی خود را در حالت تعادل نگه دارید، یکی از زندگی‌های شاد و آرام را تجربه خواهید کرد. همه معامله‌گران موفق بازار دیر یا زود به این نکته مهم رسیده‌اند. آن‌ها تعادل را در زندگی خود رعایت کرده‌اند و خارج از دنیای معامله‌گری هم برای خود تفریح پیدا کرده‌اند. اگر در زندگی خود به چیزهای دیگر توجه نکنید، نمی‌توانید در این حرفه دوام بیاورید. در نهایت یا بیش از حد معامله خواهید کرد یا واکنش افراطی به شکست‌های موقتی در این حرفه نشان خواهید داد.”
مشکلی که Michael Marcus به آن اشاره کرده را می‌توان به راحتی با بالا بردن تایم فریم معامله حل کرد. حتی ما در مقالات قبلی آموزش حرفه معامله‌گری هم تأکید داشته‌ایم که شاید بهتر باشد ابتدا به صورت پاره وقت در بازار فعالیت کنید. اگر معامله‌گری تمام زندگی و فعالیت روزانه شما باشد، بیش از حد معامله خواهید کرد و بیش از حد به حجم معاملات توجه خواهید کرد. نباید به معامله‌گری اعتیاد پیدا کنید!

۲: Bruce Kovner

“حجم معامله! معامله‌گری را می‌شناختم که با حجم‌های بزرگ معامله می‌کرد. او همیشه به طور متوسط ده برابر حجم معامله من وارد بازار می‌شد و گاهی در هر سال سرمایه خود را دو برابر می‌کرد، اما با این حال باز هم در پایان سال سرمایه او سر به سر می‌شد! هر وقت که من وارد معامله‌ای می‌شوم، قبل از هر چیز حد ضرر را مشخص می‌کنم. من فقط زمانی می‌توانم شب را راحت بخوابم که بدانم در کجا باید از معامله خارج شوم. حجم معامله با توجه به میزان حد ضرر مشخص می‌شود و حد ضرر هم توسط تحلیل تکنیکال به دست می‌آید.”
این فعال حرفه‌ای در رابطه با سیستم‌های معاملاتی که به طور خودکار معامله می‌کنند (اکسپرت یا روبات های معاملاتی) هم گفته، “مشکل اصلی با سیستم‌های خبره معاملاتی (اکسپرت های معاملاتی)، قوانین معامله‌گری و سرمایه‌گذاری است که هر لحظه در حال تغییر هستند. من زمان زیادی را با توسعه‌دهندگان سیستم‌های خبره (اکسپرت) سپری کرده‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام که سیستم‌های خبره معاملاتی به خوبی در این حرفه جواب نمی‌دهند، چون‌که تصمیمات معامله‌گری نیازمند دانش زیادی است و قوانین تفسیر اطلاعات هم همواره در حال تغییر است. از نظر من مهم‌ترین چیز در حرفه معامله‌گری مدیریت ریسک است. بعد از آن تعهد، تعهد و تعهد است که می‌تواند شما را به یک معامله‌گر حرفه‌ای و موفق تبدیل کند. بعضی از معامله‌گران به اشتباه بازار را به یک مسئله شخصی تبدیل می‌کنند. این اشتباه بزرگی است که فکر کنید رفتار بازار می‌تواند یک مسئله شخصی باشد. برای بازار اهمیتی ندارد که شما سود کنید یا ضرر. هر وقت که در معامله‌گری از “کاش” یا “امیدوارم” استفاده کردید، بدانید که بازی را باخته‌اید. چون‌که آرزوی موفقیت در معامله یا امیدواری به آن باعث می‌شود تا شما از فرآیند تحلیل و نقد بازار خارج شوید و دیگر درک درستی از بازار نداشته باشید.”

۳: Paul Tudor Jones

“من زمانی به یک معامله‌گر حرفه‌ای و موفق تبدیل شدم که یاد گرفتم منظم کار کنم و اصول مدیریت سرمایه را هم رعایت کنم. این تجربه سختی برای من بود، به خصوص که تمام توانایی‌هایم به عنوان معامله‌گر را زیر سؤال برده بودم و در عین حال تصمیم گرفته بودم که هیچ وقت از این کار خارج نشوم. من تصمیم گرفته بودم که در این بازار باقی بمانم و بجنگم. من تصمیم گرفتم که منظم عمل کنم و حرفه معامله‌گری را مثل یک کسب‌وکار ادامه دهم.
یکی از مهم‌ترین قوانین معاملاتی این است که دفاع خوبی داشته باشید، نه حمله خوب! من هر روز فرض می‌کنم که هر معامله‌ای که انجام می‌دهم اشتباه است! به همین دلیل می‌دانم که حد ضرر من کجا خواهد بود. من با این کار می‌توانیم بالاترین سطح دراوداون (Drawdown) معاملاتم را تعریف کنم. در ادامه روز هم می‌نشینم و از معاملاتی که در جهت مطلوب من حرکت می‌کنند لذت می‌برم و اگر معامله‌ای در خلاف منافع من حرکت کند، می‌دانم که چگونه بازی کنم و از کجا معامله را ببندم. هیچ وقت مثل یک ابر قهرمان عمل نکنید. همیشه خود و توانایی‌های معاملاتی خود را زیر سؤال ببرید. هیچ وقت احساس نکنید که در کارتان خیلی خوب هستید. همین‌که شما فکر کنید در این کار خوب هستید، همان لحظه شما مرده‌اید! بزرگ‌ترین ضررهای من زمانی ثبت شدند که یک دوره سود خوبی کسب کرده بودم و بعد از آن فکر می‌کردم که واقعاً چیزی بارم است!
مشکل اصلی من در معامله‌گری میزان ضررم نبود، بلکه حجم معاملات من خیلی بیشتر از سرمایه اولیه بود. من چیزی بین ۶۰ تا ۷۰ درصد سرمایه اولیه‌ام را در یک معامله از دست دادم.”

۴: Richard Dennis

این فعال حرفه‌ای در کتاب جادوگران بازار در رابطه با آزمایش معامله‌گران لاک‌پشتی (Turtle Traders) و تجربه جالبی که از این آزمایش به دست آورده توضیح داده و گفته که، “این یک آزمایش فکری بود. ما تا جایی که می‌توانستیم به کارآموزان آموزش دادیم. من فکر می‌کردم که این بهترین روش برای این آزمایش و تجربه بود. من سعی کردم که همه چیز که در رابطه با بازار می‌دانستم را به صورت کُد شده به کار آموزان یاد دهم. ما به کارآموزان کمی از علم احتمال آموزش دادیم و در ادامه مدیریت سرمایه و معامله‌گری را هم آموزش دادیم. نتیجه خیره کننده بود و من از نتیجه کار شگفت‌زده بودم. هر چند که این تجربه موفقیت‌آمیز بود، اما در عین حال ترسناک هم بود!
کلید موفقیت در این حرفه استمرار و نظم است. تقریباً هر کسی می‌تواند لیستی از قوانین را تهیه کند که در ۸۰ درصد موارد به خوبی جواب دهد. اما چالش اصلی در این است که کارآموز به این یقین برسد که باید به این قوانین پایبند باشد، حتی در زمان که اوضاع بد است.
در بررسی معاملات فردی می‌توان گفت که همه چیز به شانس بستگی دارد! اگر شما هر بار که معامله می‌کنید با استراتژی کار کنید که در ۵۳ درصد موارد با موفقیت عمل کند، در بلندمدت شانس موفقیت این استراتژی به ۱۰۰ درصد خواهد رسید. اگر من نتیجه معاملات دو معامله‌گر مختلف را بررسی کنم، هیچ گاه به عملکرد کمتر از یک ساله آن‌ها نگاه نمی‌کنم. چند سال زمان می‌برد تا مشخص شود که چه کسی بهتر از دیگری است.” او در رابطه با معاملات خلاف روندی هم گفته، “من وارد چنین معاملاتی شده‌ام، اما بهتر است که از ورود به معاملات خلاف روندی (اصلاح‌های بازار) خودداری کنید و همیشه پیرو روند معامله کنید.”

۵: Ed Seykota

” در بلندمدت، تکنیک های مدیریت سرمایه به همراه سیستم تحلیل تکنیکال است که کلید اصلی موفقیت شما در بازار محسوب می‌شود. ما معامله‌گران قدیمی داریم و معامله‌گران بی‌پروا، اما کمتر معامله‌گری را پیدا می‌کنید که هم قدیمی بازار باشد هم بی‌پروا و پر ریسک معامله کند! تحلیل‌های بنیادی که در بازار مشاهده می‌کنید معمولاً به درد نمی‌خورند و در قیمت‌ها پیش‌خور شده‌اند. من با روند معامله می‌کنم و بیست سال در این زمینه تجربه دارم. از نظر من اولویت با روند بلندمدت است. بعد از آن باید الگوی نموداری فعلی را پیدا کنید و بعد از آن به دنبال بهترین سیگنال خرید یا فروش باشید. این سه مورد مهم‌ترین اجزای سیستم معاملاتی من هستند. چهارمین نکته مهم تحلیل‌های بنیادی هستند و می‌توانم بگویم که در اکثر مواقع تحلیل‌های بنیادی به ضرر من بوده‌اند.
من سعی می‌کنم معاملات بدم را سریعاً ببندم و آن‌ها را فراموش کنم و به فرصت‌های جدید فکر کنم. به نظر من رمز موفقیتم در علاقه‌ام به بازارهای مالی است. من یک معامله‌گر هستم و این یک تفریح نیست. من معامله‌گری را به عنوان هدف اصلی زندگی‌ام انتخاب کرده‌ام.” او در رابطه با قیمت‌های زنده بازار هم گفته که دریافت لحظه‌ای قیمت‌ها چندان جالب نیست و ترجیح می‌دهد که قیمت‌های بازار در پایان روز معاملاتی را بررسی کند.
از نظر او برخی از معامله‌گران اجازه می‌دهند که احساسات بر آن‌ها غلبه کند، به همین دلیل او در این مصاحبه گفته که “برد یا باخت به خواسته مردم از بازار بستگی دارد. به نظر می‌رسد برخی از مردم دوست دارند که ببازند، به همین دلیل با ضرر کردن به خواسته خود می‌رسند! بسیاری از معامله‌گران نمی‌دانند که احساسات آن‌ها بر منطق غلبه می‌کند و کاری را انجام می‌دهند که احساس خوبی به آن‌ها دست می‌دهد، نه اینکه واقعاً آن کار منطقی باشد.”

۶: Larry Hite

لری معتقد است که سرمایه‌گذاران خرد از این مزیت برخوردارند که می‌توانند صبر کنند و منتظر بهترین فرصت بمانند، در حالی که فعالین حرفه‌ای بازار مثل مدیران صندوق‌ها مجبورند که معامله کنند. از نظر لری هر چند که فعالین حرفه‌ای بازار از مزیت سرعت در معاملات برخوردارند، اما سرمایه‌گذاران خرد هم می‌توانند از مزیت صبر بهره ببرند و همانند یک تک تیرانداز تنها از بهترین فرصت‌ها استفاده کنند. لری در ادامه گفته که او بازار را نمی‌بیند! تنها به ریسک، ریوارد و پول نگاه می‌کند! این حرف او تأکید بر اهمیت نسبت ریسک به ریوارد است. معامله‌گران حرفه‌ای ابتدا ریسک معاملات را بررسی می‌کنند و سپس به بازدهی آن نگاه می‌کنند و اگر نسبت ریسک به ریوارد منطقی نباشد، وارد بازار نخواهند شد.

۷: Marty Schwartz

“من همیشه به افرادی که می‌گویند تا به حال تحلیلگر تکنیکال ثروتمند ندیده‌اند می‌خندم! من به مدت نُه سال تحلیلگر فاندامنتال بودم، اما از وقتی که تحلیلگر تکنیکال شدم به ثروت رسیدم!” این فعال حرفه‌ای و موفق بازار معتقد است که تحلیل تکنیکال مزیت بیشتری نسبت به تحلیل بنیادی یا فاندامنتال دارد. او در ادامه گفته که “یاد بگیرید که ضرر را تحمل کنید. مهم‌ترین کار این است که اجازه ندهید میزان ضررها از کنترل شما خارج شود. همچنین تا زمانی که سرمایه اولیه خود را دو یا سه برابر نکرده‌اید، حجم معاملات را بالا نبرید. اکثر معامله‌گران تازه کار همین که چند معامله سودآور انجام دادند سریعاً حجم معاملات را بالا می‌برند. بالا بردن حجم معاملات تنها ریسک از بین رفتن کل سرمایه را بالا می‌برد.”

۸: Jim Rogers

“یکی از بهترین اصول موفقیت در حرفه سرمایه‌گذاری این است که یاد بگیرید هیچ کاری نکنید! یعنی تا وقتی که نیاز نشد دست‌به‌کاری نزنید! اکثر معامله‌گران تازه کار فکر می‌کنند که بهتر از سایرین هستند و همیشه در بازار فعال‌اند. همیشه به دنبال معامله‌ای در بازار هستند. این دسته از معامله‌گران به خود می‌گویند که من آدم باهوشی هستم و سرمایه‌ام را سه برابر کرده‌ام، اما بعد از آن صبر خود را از دست می‌دهند و دوباره وارد بازار می‌شوند. این گروه از معامله‌گران نمی‌توانند یک جا بنشینند و منتظر حرکات قیمتی جدید در بازار بمانند.
من صبر می‌کنم تا پول‌ها یک گوشه‌ای جمع شوند و بعد از آن وارد بازار می‌شوم و آن‌ها را جمع می‌کنم. در این مدت هیچ کاری انجام نمی‌دهم. حتی معامله‌گرانی که در بازار ضرر هم می‌کنند، سریعاً می‌خواهند دوباره معامله کنند و ضررها را جبران کنند. این کار اشتباهی است! باید صبر کنید تا یک فرصت خوب پیدا شود و بعد از آن معامله کنید!”

۹: Mark Weinstein

“معامله‌گری ترکیبی از تجربه و غریزه است. من از همه متدهای تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنم، اما در زمان تفسیر آن‌ها طبق غریزه عمل می‌کنم. من هیچ‌وقت به سیستم‌های ریاضی که بازار را به یک مدل بررسی می‌کنند، اعتقادی ندارم. من از ذهن خودم به عنوان سیستم استفاده می‌کنم و به طور مستمر ورودی‌های این سیستم را تغییر می‌دهم تا به یک خروجی برسم – سود!”

۱۰: Dr. Van K. Tharp

“معامله‌گران حرفه‌ای و تراز اولی که با آن‌ها کار کرده‌ام، همیشه حرفه خود را با مطالعه عمیق بازار شروع کرده‌اند. آن‌ها مدل‌های معاملاتی را توسعه داده‌اند و از لحاظ روحی و روانی به قدری تمرین کرده‌اند که به این اعتقاد رسیده‌اند که در بازار موفق خواهند شد. آن‌ها با رسیدن به این درجه هم اعتماد به نفس لازم و هم تعهد لازم برای موفقیت در بازار را به دست آورده‌اند.”

۱۱: Bill Lipschutz

“من فکر نمی‌کنم که برای کسب سود مستمر در بازار نیاز به این باشد که بازار را در بیشتر از ۵۰ درصد موافق درست پیش‌بینی کنید! شما برای کسب سود مستمر در بازار تنها باید بین ۲۰ تا ۳۰ درصد مواقع بازار را درست پیش‌بینی کنید.” تأکید این معامله‌گر حرفه‌ای نه تنها بر تحلیل درست بازار بلکه به مدیریت درست معاملات است! اگر مدیریت معامله و مدیریت سرمایه به درستی انجام شود، حتی با ۲۰ تا ۳۰ درصد پیش‌بینی درست هم می‌توان سود مستمری را کسب کرد.

۱۲: Randy McKay

“من هیچ‌وقت سعی نمی‌کنم که از کف خرید کنم و از سقف فروش بزنم. حتی اگر بتوانید کف بازار را تشخیص دهید، بازار می‌تواند چندین سال در کف قیمتی باقی بماند و سرمایه شما را راکد نگه دارد. شما نباید پیش از شروع حرکت اصلی بازار وارد معامله شوید. بهتر است که پیش از ورود به معامله منتظر شروع حرکت بازار بمانید و بعد از آن وارد معامله شوید.”

۱۳: William Eckhardt

“یا معامله به حدی خوب است که باید با تمام حجم ممکن وارد بازار شد و یا اینکه اصلاً معامله نکرد!” این فعال حرفه‌ای و تراز اول دنیا معتقد است که نباید معاملات بد را با کاهش حجم توجیه کرد. اگر سیگنالی خوب نیست، بهتر است که از آن چشم پوشی کنید.
“من تا به حال رابطه‌ای بین معاملات خوب و هوش پیدا نکرده‌ام. برخی از معامله‌گران حرفه‌ای بازار واقعاً باهوش هستند، اما تعدادی از آن‌ها انسان‌هایی با هوش معمولی هستند. به غیر از اینکه سطح متوسط هوش برای معامله‌گری کافی است، باید به کنترل عواطف و احساسات هم توجه کرد. وسوسه بالا بردن تعداد معاملات موفق به ضرر معامله‌گر است. درصد موفقیت معاملات ارتباط کمی با عملکرد معامله‌گر دارد و شاید حتی بالا بودن تعداد معاملات نشانگر ضعف معامله‌گر باشد.”

۱۴: Monroe Trout

“بسیاری از معامله‌گران و سرمایه‌گذارانی که تازه وارد بازار می‌شوند، هیچ مزیتی نسبت به سایرین ندارند. آن‌ها تنها به این خاطر وارد بازار شده‌اند که کارگزار آن‌ها گفته که روند بازار صعودی است. این مزیت نیست. با این حال بایستی حقیقت را قبول کرد که اکثر سرمایه‌گذاران خرد هیچ گاه آن قدر در بازار نخواهند ماند که بتوانند عملکرد سیستم معاملاتی خود را ارزیابی کنند. اکثر سرمایه‌گذاران خرد و تازه وارد یا بیش از حد معامله می‌کنند و یا اینکه با سرمایه ناچیزی وارد بازار شده‌اند.”

۱۵: Stanley Druckenmiller

“من چیزهای زیادی از جورج سورس یاد گرفته‌ام اما شاید مهم‌ترین آن‌ها این است که، مهم نیست پیش‌بینی شما از آینده بازار درست بوده یا غلط! چیزی که اهمیت دارد میزان سودی است که شما در پیش‌بینی‌های درست خود بدست آورده‌اید و میزان ضرری است که در پیش‌بینی‌ها اشتباه متحمل شده‌اید!”

۱۶: Victor Sperandeo

این فعال حرفه‌ای بازار در رابطه با یکی از معامله‌گران تازه کار بازار گفته، “وقتی که او از معامله خارج شد، به طور عجیبی احساس آرامش می‌کرد، در حالی که ۷۰ درصد سرمایه اولیه خود را از دست داده بود! هیچ چیز این اتفاق منطقی نیست! برای مدیریت احساسات باید میزان ضرر را از پیش تعیین کرد تا به این اندازه تحت فشار روحی نبود.” تأکید این معامله‌گر حرفه‌ای به استفاده از حد ضرر است که می‌تواند معامله‌گر را از بحران‌های احساسی و عاطفی در حرفه معامله‌گری دور کند.

۱۷: Tom Basso

“هر وقت که ضررهای من به تدریج کاهش می‌یابند و در نهایت به سر به سر معامله می‌رسم، روحیه من بالا می‌رود. من همیشه ضررهایم را در سطح قابل مدیریتی نگه می‌دارم و همواره با حساب‌های کوچک کار می‌کنم. پولی که به معاملات وارد می‌کنم معمولاً پولی است که اگر از بین برود هم زندگی مرا مختل نمی‌کند.
من توصیه می‌کنم که معامله‌گران به هر کدام از معاملات خود به عنوان یکی از هزار معامله بعدی نگاه کنند! اگر معامله‌گر به این نتیجه برسد که بیش از یک معامله انجام خواهد داد، دیگر اهمیتی ندارد که معامله خاصی با حد ضرر بسته شود یا با حد سود! چون‌که این تنها یکی از هزار معامله‌ای است که شما انجام خواهید داد. علاوه بر این شما عادت خواهید کرد که معاملات را به یکدیگر ربط ندهید!”